فقر

کس چرخی

تبلیغات در سایت ما
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما

تبلیغات سایت

فقر

یاد دارم در غروبی سردسرد ; می گذشت از کوچه مادوره گرد ;داد میزد کهنه قالی میخرم;دست دوم جنس عالی میخرم;کاسه و ظرف سفالی میخرم;گرنداری کوزه خالی میخرم ;اشک درچشمان باباحلقه بست;عاقبت اهی کشید;بغضش شکست;اول ماهست ونان درسفره نیست;ای خداشکرت ولی این زندگیست ;بوی نان تازه هوشش برده بود;اتفاقا مادرم هم روزه بود;خواهرم بی روسری بیرون دوید ;گفت :
اقا سفره خالی هم میخرید ؟؟


مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: